فهرست مطالب

نهال و بذر - سال بیست و یکم شماره 1 (بهار 1384)

نشریه نهال و بذر
سال بیست و یکم شماره 1 (بهار 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/02/01
  • تعداد عناوین: 10
|
  • داوود صادق زاده اهری*، هوشنگ پاشاپور، سرحد بهرامی، رضا حق پرست، مصطفی آقایی سربرزه، سید مرتضی عظیم زاده، غلامرضا عابدی صفحات 1-22

    به منظور بررسی سازگاری و پایداری عملکرد دانه لاین های امیدبخش و پیشرفته گندم دوروم دیم، آزمایشی در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی با 22 رقم و لاین از گندم های دوروم به همراه دو رقم شاهد گندم نان جمعا با 24 ژنوتیپ به مدت سه سال زراعی (80-1377) در شش ایستگاه در مناطق سردسیر دیم کشور اجرا شد. در هر سال و در هر دو منطقه پس از برداشت دانه، تجزیه واریانس ساده برای عملکرد دانه انجام و در انتهای سال سوم در هر منطقه تجزیه مرکب انجام شد. در تجزیه مرکب (3 سال در هر منطقه) واریانس اشتباه های آزمایشی مناطق مختلف براساس آزمون Fmax هارتلی معنی دار بود، لذا برای یکنواخت نمودن واریانس اشتباه های آزمایشی، مناطق اجرای طرح به دو گروه تقسیم شدند. برای تعیین ارقام پایدار از روش پارامتر تیپ چهار (لین و بینز)، ضریب تغییرات عملکرد (VC%) و نیز روش غیرپارامتری رتبه بندی (Rank) استفاده شد. در گروه اول (ایستگاه های مراغه، سرارود و اردبیل) اثرهای منطقه، سال× منطقه، سال × رقم بر نموده و پس از آ ن ها لاین های شماره 2 و 4 به ترتیب با عملکرد دانه 1585 و 1566 کیلوگرم در هکتار قرار داشتند. لاین های شماره 2 و 18 دارای پایداری و عملکرد بیشتری نسبت به سایرین بودند. لاین شماره 18 به دلیل داشتن عادت رشد بینابین جهت کشت در این مناطق قابل توصیه است. در گروه دوم (ایستگاه های شیروان، ارومیه و قاملو) اثرهای سال، منطقه، سال× منطقه، رقم و سال × منطقه× رقم بر عملکرد دانه معنی دار بود و پس از ارقام گندم نان، بیشترین عملکرد دانه متعلق به لاین های شماره 9 و 18 بود (به ترتیب با 756 و 734 کیلوگرم در هکتار). با در نظر گرفتن عملکرد دانه و نتایج تعیین پایداری و سازگاری و عادت رشد، دو لاین مذکور جهت کاشت در این مناطق قابل توصیه هستند.

    کلیدواژگان: گندم دوروم، اثر متقابل ژنوتیپ × محیط، عملکرد
  • محمد زمانیان* صفحات 23-35

    شبدر برسیم (Trifolium alexandrinum L.) یکی از گیاهان علوفه ای خانواده لگومینوز است که عملکرد آن بستگی به اثر متقابل بین عوامل اقلیمی، ژنتیکی و زراعی دارد. به منظور تعیین نیاز حرارتی مراحل مختلف رشدی و عملکرد علوفه و بذر شبدر برسیم در چهار تاریخ کاشت، 25 اسفند، 15 فروردین، 5 اردیبهشت و 25 اردیبهشت، این پژوهش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در منطقه کرج به مدت سه سال اجرا گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که جهت تولید علوفه خشک در تاریخ های کاشت به طور متوسط در چین اول حدود 1060 درجه- روز رشد و در چین دوم 503 درجه - روز رشد (پس از برداشت چین اول) و برای تولید بذر حدود 2000 درجه - روز رشد نیاز است که این میزان درجه - روز رشد برای تولید علوفه در چین اول 68 روز و در چین دوم 25 روز و برای تولید بذر 120 روز طول کشید. از بین مراحل مختلف رشد، مرحله شاخه دهی و گرده افشانی طولانی ترین مرحله (31 روز) و مرحله ظهور اولین برگ ساده کوتاه ترین مرحله (3 روز) بودند. مقایسه تاریخ های کاشت نشان داد که برای تولید علوفه در چین اول تاریخ کاشت اول (25 روز) با 75 روز طولانی ترین زمان و تاریخ کاشت سوم و چهارم (5 و 25 اردیبهشت) با 65 روز کمترین زمان را لازم دارند. تاریخ کاشت اول با 877 درجه روز رشد کمترین و تاریخ کاشت های سوم و چهارم با 1132 و 1256 درجه روز رشد بیشترین نیاز حرارتی را داشتند. برای تولید علوفه در چین دوم به طور میانگین در تمام تاریخ های کاشت حدود 25 روز زمان لازم بود که نیاز حرارتی آن معادل 503.2 درجه روز رشد بود. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که برای تولید دوچین علوفه حدود 93 روز با 1563 درجه روز رشد و برای تولید بذر حدود 120 روز با 2000 درجه روز رشد نیاز است. برای تولید توام علوفه و بذر مناسب تا حد امکان تاریخ کاشت های زودتر توصیه می گردد.

    کلیدواژگان: شبدر برسیم، درجه روز رشد، تاریخ کاشت، مراحل رشد، عملکلرد علوفه و بذر
  • علی محمدخانی علی * صفحات 37-47

    هدف از این تحقیق انتخاب روشی مناسب جهت استخراج نشاسته از جو بدون پوشینه و استخراج و تعیین درصد آمیلوز نشاسته در 145 لاین جو بدون پوشینه بود. ابتدا با سه روش استخراج (شستشوی نشاسته)، نشاسته دو لاین از جو بدون پوشینه استخراج گردید. درصد آمیلوز آن ها توسط روشی که اخیرا برای دو تا سه بذر غلات سازگار شده بود تعیین گردید. در این آزمایش یک طرح آماری فاکتوریل (3 در 2 با 3 تکرار) به کار گرفته شد. استخراج نشاسته با خیساندن بذرها در داخل میکروتیوپ(Eppendorf tube) حاوی محلول آمینیوم به مدت یک شبانه روز و سپس خردکردن و نرم کردن آن ها توسط پستلی که روی بهم زن نصب شده بود، انجام گردید. مواد حاصل از الک های استیل میکرو (160 um) عبور داده و سپس سانتریفیوژ گردیدند. پلت های حاصل به وسیله محلول4M NaCI و سپس محلول SDS 5% (سولفات دودسیل سدیم) و در نهایت استون شستشو داده شدند و در دسیکاتور خشک گردیدند. نتایج درصد آمیلوز حاصل از روش فوق در مقایسه با دو روش دیگر (روش کاربرد اسیداستیک و اتانول و روش استفاده از محلول شکر و نمک و SDS 2% بدون مصرف محلول آمونیم) در سطح معنی دار آماری برتری داشت و این برتری به ترتیب 13 درصد و 34 درصد نسبت به روش 1و 3 بود. با این روش نشاسته، تعداد 145 لاین جو بدون پوشینه استخراج و سپس آمیلوز آن ها به روش اسپکتروفتومتری در طول موج 620 nm مشخص گردید. نتایج بین 18 تا 34 درصد نوسان داشتند. پایین ترین میزان درصد آمیلوز مربوط به لاین شماره 4062 از پاکستان و بالاترین آن مربوط به لاین شماره 743 از ترکمنستان بود. اختلاف در میزان آمیلوز در لاین های تجزیه شده آنقدر قابل ملاحظه می باشد که بتوان در آینده با تجزیه تعداد بیشتری از لاین های مناسبی جهت توصیه های تغذیه ای و صنعتی دست یافت.

    کلیدواژگان: جو بدون پوشینه، لاین ها، آمیلوز، نشاسته، روش های استخراج
  • عزیز فومن اجیرلو* صفحات 49-64
    در این تحقیق سه رقم سورگوم علوفه ای به نام های KFS2, KFS1 و KFS3 با استفاده از طرح آماری فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی به منظور تعیین مناسب ترین تراکم کاشت در سه تکرار به مدت دو سال (81-1380) در کرج کاشته شدند. تراکم های مورد بررسی167 ، 208،278 و 417 هزار بوته در هکتار بودند. کود فسفات آمونیوم بر مبنای 115 کیلوگرم P2O5 و در مجموع 183 کیلوگرم در هکتار نیتروژن در چهار نوبت مصرف شد. از همه تیمارها دو چین علوفه برداشت شد. چهار صفت شامل ارتفاع بوته، تعداد پنجه، عملکرد علوفه تر و خشک در هر چین یادداشت برداری گردید و برداشت از سطح 7.8 مترمربع به عمل آمد. داده های دو سال مورد تجزیه واریانس مرکب قرار گرفت و میانگین به روش دانکن مقایسه شدند. نتایج تجزیه واریانس مرکب نشان داد بین سال ها به جز برای ارتفاع بوته، ارقام به جز برای تعداد پنجه، اثر متقابل سال × رقم به جز برای تعداد پنجه، تراکم کاشت، اثر متقابل سال × تراکم کاشت به جز برای عملکرد علوفه خشک، اثر متقابل رقم × تراکم کاشت و اثر متقابل سال × رقم × تراکم کاشت به جز برای ارتفاع بوته اختلاف معنی دار در سطح 1% وجود دارد و فقط اختلاف موجود در اثر متقابل رقم × تراکم کاشت برای ارتفاع بوته در سطح 5% بود. با مقایسه میانگین ها به روش دانکن، همه صفات مورد بررسی در سال اول و در گروه اول قرار گرفتند. ارقام KFS1 و KFS3 به ترتیب از نظر عملکرد علوفه تر با 126.7 و 124.5 و علوفه خشک با 24.38 و 23.05 تن در هکتار و از نظر ارتفاع با 186 و 178 سانتی متر در گروه اول قرار گرفتند. کمترین عملکرد علوفه خشک به میزان 20.18 تن در هکتار از رقم KFS2 و بیشترین و کمترین عملکرد علوفه خشک به ترتیب در تراکم های کاشت 278 و 417 هزار بوته در هکتار به دست آمد. گرچه تعداد پنجه در چین اول با چین دوم اختلاف معنی داری داشت، ولی ارقام مورد بررسی در متوسط دو چین از نظر تعداد پنجه تفاوت آماری نداشتند.
    کلیدواژگان: سورگوم علوفه ای، ارقام، تراکم کاشت، جین برداری
  • سراله گالشی*، سلیم فرزانه، افشین سلطانی صفحات 65-79
    به منظور بررسی تحمل ژنوتیپ های مختلف پنبه به خشکی در مرحله رشد گیاهچه، آزمایشی در گلخانه و در داخل گلدان به صورت آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور ژنوتیپ پنبه در چهل سطح و خشکی در سه سطح (1- ، 4- ، 8- بار) در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا شد. پتانسیل های رطوبتی مورد نظر از طریق منحنی رطوبتی خاک محاسبه گردید. در این آزمایش، درصد سبز شدن، سرعت سبز شدن، تعداد برگ، سطح برگ، وزن کل بوته (ریشه و بخش هوایی) و همچنین نسبت وزن خشک ریشه به بخش هوایی گیاه، در شرایط پتانسیل های آبی مورد نظر، بررسی شدند. نتایج حاصله نشان داد که با افزایش تنش خشکی، به جز نسبت وزن خشک ریشه به قسمت هوایی، سایر صفات به طور قابل توجهی کاهش یافت. در بین صفات اندازه گیری شده، سطح برگ از حساسیت بیشتری برخوردار بود و در اثر افزایش تنش خشکی به شدت کاهش یافت. در این تحقیق نسبت وزن خشک ریشه به بخش هوایی در اثر افزایش تنش خشکی به شدت افزایش یافت، به طوری که در سطح تنش 8 - بار بیشترین مقدار حاصل گردید. به طور کلی ژنوتیپ های بلغار 433، تابلادیلا و ان. او 200 در مرحله سبز شدن و ژنوتیپ های سایکرا، باربادنز، بلغار 433 و تابلادیلا در مرحله رشد گیاهچه جزو ژنوتیپ های متحمل بودند در حالی که ژنوتیپ های نارابرای و ساحل در مرحله سبز شدن و ژنوتیپ های نارابرای.ان.او 259 و دلتا پاین درمرحله رشد گیاهچه جزو ژنوتیپ های اساسی حساس بودند.
    کلیدواژگان: پنبه، ژنوتیپ ها، تحمل به خشکی
  • بهرام منصوری*، محمدابراهیم پژومند صفحات 81-92
    بیماری پوسیدگی معمول ریشه و طوقه گندم که توسط قارچ های Bipolaris sorokiniana و گونه های مختلف جنس Fusarium ایجاد می شود، در برخی از مناطق گرمسیر و معتدل استان فارس شایع می باشد. استفاده از مقاومت و تحمل یکی از روش های مهم مبارزه با این بیماری محسوب می گردد. در این بررسی واکنش 114 لاین پیشرفته و رقم گندم نان (Triticum aestivum L.) طی دو سال اول زراعی 1375 تا 1377 در قطعه زمینی با سابقه آلودگی زیاد در منطقه بیضا فارس مورد مطالعه قرار گرفت. در سال اول بررسی ده لاین و رقم تحمل و مقاومت خوبی از خود نشان دادند و بقیه حساس بودند. در سال سوم از بین آن ها شش لاین و رقم که نسبت به زنگ زرد نیز متحمل و یا مقاوم بودند انتخاب، و در دو گروه پنج تایی با رقم حساس فلات در دو منطقه استهبان (معتدل) و قیرو کارزین (گرم) در قطعه زمین هایی با آلودگی زیاد، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار، از نقطه نظر راندمان محصول مورد مقایسه قرار گرفتند. در منطقه معتدل، رقم مرودشت و لاین M-75-20 و در منطقه گرم رقم چمران بیشترین میزان محصول را نسبت به سایر ارقام داشتند و رقم فلات به عنوان شاهد حساس کمترین میزان محصول را دارا بود (P=%1). با توجه به این نتیجه رقم مرودشت جهت کشت در اراضی آلوده مناطق معتدل گرم توصیه می گردند.
    کلیدواژگان: گندم، ارقام، لاین های پیشرفته، پوسیدگی معمولی ریشه، مقاومت
  • عزت الله فرشادفر*، رضا محمدی صفحات 93-108

    تنش خشکی به عنوان مهم ترین تنش غیرزیستی نقش مهمی در کاهش تنوع ژنتیکی و عملکرد گیاهان زراعی در جهان دارد. مطالعه حاضر با استفاده از سری کامل لاین های دیزومیک جایگزین شده گندم نان(1A, 2A,...,7A) ، (1B, 2B,..., 7B) و (1D, 2D,..., 7D) به همراه والدهای دهنده (Triticum aestivum L.cv. Sheynne) و گیرنده (T. aestivum L. cv. Chinese spring) دریافتی از موسسه تحقیقات علوم آکادمی مارتون واشر مجارستان به منظور مطالعه تجزیه کنترل ژنتیکی به خشکی در گندم رقم شایان انجام شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسه میانگین صفات مورد مطالعه نشان داد که برای محل های کروموزمی رقم شایان از نظر صفات مورد مطالعه تنوع ژنتیکی وجود دارد، بنابراین تنوع موجود بیانگر اختلاف ژنتیکی بین محل های کروموزمی بوده و امکان گزینش محل های کروموزمی حامل ژن های کنترل کننده تحمل به خشکی را آسان تر می نماید. براساس میزان آب نسبی برگ (RWC) به عنوان مهم ترین شاخص فیزیولوژیکی، محل های کروموزمی 7A، 6D، 2D و5A گزینش شدند. میزان شاخص تحمل به خشکی (DTI) نیز برای محل های کروموزمی A7،2A ، 4D، 6D،1B و B2 بالا بود. شاخص انتخاب چندگانه (MSI) که همبستگی بالایی با شاخص تحمل به خشکی و شاخص های فیزیولوژیکی نشان داد، میزان آن برای محل های کروموزومی A7 ،2B، 1D، 2D، 6D،3D و D4 بالا بود. نتایج حاصل از تجزیه ژنومی در گندم رقم شایان نشان داد که ژنوم Dبا 43.11% کارآیی انتخاب براساس شاخص انتخاب چندگانه بیشترین تاثیر را در کنترل میزان تحمل به خشکی دارد. نتایج حاصل از تجزیه خوشه ای و تجزیه تابع تشخیص نشان داد که لاین های جایگزین شده 7A، 4D، 6D و2Dبراساس فاصله اقلیدسی برای شاخص های DTI و MSI اختلاف معنی داری نداشته و به عنوان مهم ترین گروه نقش مهمی در کنترل میزان تحمل به خشکی دارند. براساس نتایج حاصل، احتمالا محل های کروموزومی 7A، 4D،6D و 2Dبا بیشترین مکان های ژنی کنترل کننده تحمل به خشکی، نقش مهمی در کنترل میزان تحمل به خشکی در گندم رقم شایان دارد.

    کلیدواژگان: گندم، تحمل به خشکی، کنترل ژنتیکی، شاخص های فیزیولوژیکی، شاخص انتخاب چند گانه، لاین های جایگزین
  • محمدعلی علی زاده* صفحات 109-122

    به منظور مطالعه خصوصیات جوانه زنی در عکس العمل به دو گونه قارچ فوزاریوم (Fusarium oxysporumو(Fusarium solani ، آزمایشی با استفاده از بذر سیزده اکوتیپ از گونه های گیاهی سه جنس یونجه (Medicago)، بروموس (Bromus) و اگروپایرون (Agropyron) با منشا خارجی و ایرانی به اجرا درآمد. در این آزمایش، بذر اکوتیپ ها با اسپور دو گونه قارچ به غلظت های 104×29 و 104×20 در میلی لیتر برای F.solani و 104×59 و 104×45 در میلی لیتر برای گونه دیگر مورد تنش قرار گرفته و خصوصیات بذری اکوتیپ ها در تنش با قارچ و شاهد مقایسه شدند. صفات درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه، و شاخص بنیه در واکنش به دو گونه قارچ، مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین اکوتیپ ها و عوامل آلودگی برای صفات درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، طول ریشه چه، طول ساقه چه و شاخص بنیه بذر نسبت به شاهد اختلاف معنی داری وجود دارد. اثر تیمار قارچ روی سرعت جوانه زنی بذر اکوتیپ ها بیشتر از درصد جوانه زنی و دیگر صفات بود.

    کلیدواژگان: بروموس، اگروپایرون، یونجه، اکوتیپ بذر، گونه های فوزاریوم، جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، شاخص بنیه بذر
  • حمید دهقانی*، محمد ترابی، محمد مقدم، محمدرضا قنادها صفحات 123-138
    تلاقی دی آلل در مطالعات ژنتیکی برای تعیین نحوه توراث صفات مهم در بین مجموعه ای از ژنوتیپ ها برای تشخیص والدین برتر در تولید هیبرید و یا اصلاح ارقام استفاده می شود. کنترل ژنتیکی صفت تیپ آلودگی زنگ زرد در یک تلاقی دی الل یک طرفه برای شش رقم گندم شامل،) Tiritea شاهد حساس)، Karamu, Otane, Kotaer, Tancred و Briscard مورد مطالعه قرار گرفت. این ارقام به همراه 15 نتایج دورگ آن ها برای سه پاتوتیپ زنگ زرد 38E0A+ و-7E18A- و 134E134A+ ارزیابی شدند. برای هر پاتوتیپ یک طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار برای 21 تیمار استفاده شد. روش بای پلات که براساس دو مولفه اصلی روی داده های متمرکز دی آلل بنا شده است، برای این مطالعه به کار گرفته شد. تجزیه واریانس اختلافات معنی دار بین 21 تیمار برای صفت تیپ آلودگی نشان داد. تغییر پاتوتیپ ها دلیل پدیده برگشت غالبیت در اکثر تلاقی ها بود. رقم Briscard برای پاتوتیپ های 38E0A+ و134E134A+ و رقم Kotaer برای پاتوتیپ 7E18A- دارای بیشترین اثر ترکیب پذیری عمومی (GCA) برای صفت تیپ آلودگی بودند، بنابراین در والدین مذکور به دلیل بزرگی GCA ، اثر افزایشی در کنترل صفت تیپ آلودگی نقش مهمی دارند، لذا می توان از آن ها در برنامه های اصلاحی برای تولید ارقام مقاوم به زنگ زرد استفاده نمود. بیشترین ترکیب پذیری خصوصی (SCA) منفی در تلاقی Karamu × Kotare برای پاتوتیپ7E18A- ، در تلاقیOtane × Tirtea برای پاتوتیپ 38E0A- و در تلاقی Kotare × Briscard برای پاتوتیپ 134E134A+ مشاهده شد. مقادیر SCA نشان دهنده اثر غالبیت برای مقادیر پایین صفت تیپ آلودگی بود. نتایج نشان داد که تیپ آلودگی به عنوان یک جزء مقاومت تحت کنترل ژنتیکی است و انتخاب برای این صفت می تواند در برنامه های اصلاحی گندم موثر باشد.
    کلیدواژگان: گندم، زنگ زرد، تیپ آلودگی، بای پلات، ترکیب پذیری عمومی، ترکیب پذیری خصوصی، مولفه اصلی
  • رجب چوکان*، عبدالهادی حسین زاده، محمدرضا قنادها، علیرضا طالعی، سید ابوالقاسم محمدی صفحات 139-157

    اطلاع از تنوع ژنتیکی و روابط بین مواد مورد استفاده در برنامه های اصلاح نباتات از اهمیت بالایی برخوردار بوده و باعث افزایش کارآیی روش های مورد استفاده به ویژه در اصلاح ارقام دورگه می گردد. بدین منظور و با هدف امکان گروه بندی رگه های ذرت مورد استفاده در برنامه اصلاح ذرت، تعداد 52 رگه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار و به مدت دو سال (82-1381) از نظر 40 صفت مورفولوژیک در مزرعه 400 هکتاری موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر مورد بررسی قرار گرفتند. با در نظر گرفتن وجود تنوع بین رگه ها درتجزیه واریانس و همچنین قابیلت توراث عمومی و ثبات صفت، تعداد 25 صفت انتخاب و جهت گروه بندی رگه ها مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه کلاستر بر اساس داده ها استاندارد شده این صفات نشان داد که کلیه رگه ها در چهار گروه مستقل قابل تقسیم می باشند. تجزیه تابع تشخیص نشان داد که به ترتیب صفات شاخص مخروطی بودن بلال، طول پدانکول خارج از برگ پرچم، تعداد ردیف دانه در بلال، طول و سطح برگ پرچم، طول و سطح برگ بلال، از صفات دارای اهمیت در این گروه بندی می باشند. تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد که این صفات را می توان در هفت مولفه اصلی تلفیق نمود که مجموعا 83.5% تغییرات کل را شامل می شود. مولفه اول بیشتر شکل پدانکول و بلال، و مولفه دوم قطر بلال و شکل دانه را نشان می دهد. تجزیه کلاستر با استفاده از این هفت مولفه نشان داد که رگه ها مجددا درچهار گروه قابل انتساب هستند و این گروه بندی انطباق بالایی با گروه بندی مستقیم براساس صفات مورفولوژیک نشان داد، و فقط تعداد محدودی از رگه ها در گروه های متفاوت جابه جا شدند. با توجه به استقلال مولفه های اصلی می توان این گروه بندی را به عنوان یک گروه بندی اولیه رگه های ذرت برنامه اصلاح ذرت موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر در نظر گرفت.

    کلیدواژگان: ذرت، صفات مورفولوژیک، تجزیه کلاستر، تجزیه به مولفه های اصلی، تجزیه تابع تشخیص
|
  • D. Sadeghzadeh Ahari *, H. Pasha Pour, S. Bahram, R. Haghparast, M. Aghae, M. Azimzadeh, Gh. Abedi Pages 1-22

    In order to study the adaptability and yield stability of dryland promising durum wheat genotypes, this experiment was conducted with 22 genotypes of durum wheat plus 2 bread wheat cultivars as checks in RCBD for three cropping seasons (1998- 2001) in six cold research stations in dry land areas. In each location simple ANOV A and combined ANOV A for three years were implemented. Because in combined" analysis (3 years in each location) and according to Hartly Fmax test, the error mean squares (MSe) at different locations were significant, therefore for uniformity of MSe, the experimental locations were divided into two groups. Linn and Binns parameter, coefficient of variation of grain yield and rank method were used for determination of stable cultivars/lines. Results of combined ANOV A in the first group (Maragheh, Sararood and Ardebil) showed that interaction effects of year x location and year x cultivar were significant (P ? 0.01), and also differences among cultivais/lines in grain yield were significant at 5% probability level. Bread wheat cultivars had the highest grain yield and, in durum wheat, lines no. 2 and 4 with 1585 and 1566-1 kgha,respectively were the superior lines. Lines no.2 and 18 had the most stability and grain xield among genotypes. In this group line no.18 with facultative growth habit is recommended for these regions. In the second group (Shirvan, Uromieh and Ghamloo) the effects of year, location, cultivar and also interaction effects of year x location and year x location x cultivar on grain yield were significant. After bread wheat cultivars that had the highest grain yield, durum wheat lines no. 9 and 18 with 756 and 734 kgha-1, respectively were the highest yielding genotypes. Regarding grain yield, results of stability and adaptability analysis and growth habit, these two lines are recommendable for growing in these locations.

    Keywords: Durum wheat, GENOTYPE X ENVIRONMENT INTERACTION, yield
  • M. Zamanian * Pages 23-35

    Berseem clover is one of leguminoes forage crops which its yield performance depends on interactions among climatic, genetic and agronomical factors. This investigation was carried out in Karaj region to determine the growth degree days of different growth stages and seed and forage yield production of Berseem clover in four planting dates (16 March, 4 April, 25 April and 15 May). The results showed that 1060 (68 days) and 503 (25 days) GDDs are needed for forage production in the first and second cuts, respectively and 2000 GDD (120 days) for seed production. Among the different growth stages, branching and anthesis stages were the longest (31 days) and the primary leaf stage was the shortest (3 days) periods. The results demonstrated that the period from planting to the first cut was 75 days in the first planting date (the longest period), and 65 days in the third and forth planting dates (the shortest period). Although the longer period was needed to reach the first cut at the first planting date, its GDD (877 GDD) was lower than those of the third and forth planting dates (1132 and 1256 GDD respectively). This period was 25 days in all planting dates, but the GDDs accumulated during this period were 503.2 GDD. In general, Berseem clover needs 1563 GDD (93 days) for forage production with two cuts and 2000 GDD (120 days) for seed production. Based on these results, early planting date is recommended for forage and seed production.

    Keywords: Berseem clover, growth degree day, Planting date, growth stages, forage, seed production
  • A. Mohammad Khani * Pages 37-47

    Starch of two lines of naked barley was extracted by three different methods of washing. The apparent amylose content was determined with the same standard method, which recently has been modified for use with samples of 2-3 seeds of cereal. In the present experiment a factorial design (2 x 3 x 3) was used. The starch was extracted by soaking the seeds overnight in dilute 0.2M ammonia solution grinding in 0.5M NaCl solution in a microfuge tube with an appropriate pestle and decanting the starch slurry. Then it was washed in 4M NaCI, SDS 5% and acetone. The results of apparent amylose content of this method statistically were better than the two others. With present selected method the apparent amylose content ranged from 18 to 34% was determined for 145 accessions of naked barley. This range is considered sufficiently broad to allow amylose content to be further diversified through the working with more lines and breeding.

    Keywords: Naked barley, lines, Amylose, starch, extraction methods
  • A. Fouman Ajirlou * Pages 49-64
    Three forage sorghum cultivars named KFS 1, KFS2 and KFS3 were studied for determination of the most suitable plant density, in factoril experiment based on a randomized complete block design in three replications at Karaj in 2001-2002. Plant densities were 167, 208, 278 and 417 thousands plants per hectare. Ammonium phosphate on the base of P2O5 Was applied at 115 kgha-1 and total nitrogen used was 183 kgha-1 at four times. Four traits including green fodder, dry matter, plant height and tiller number were measured in each cuting. Harvesting was conducted from 7.8 m2 area. Two years data were analyzed in combined analysis and the means were compared with Duncan's multiple range test (DMRT) method. Results showed significant differences between years (except for plant height), cultivars (except for tiller No.), year x cultivar interaction (except for tiller No.), plant density ,year x Plant density interaction (except for dry matter), cultivar x plant density interaction (except for plant height at 5% level probability) and year x cultivar x plant density interaction (except for plant height)at 1% level of probability. By means comparison with DMRT showed, all of studied traits ranked in the first group at first year. The cultivars KFS1 and KFS3 with 126.7, 124.5 tha-1 of green fodder, 24.38, 23.05 tha-1of dry matter, 186 and 187 cm of plant height ranked in the first group. KFS2 produced the lowest dry matter yield with an average of 20.18 tha-1. Plant densities of 278 and 417 thousands plant ha-1 had the highest and lowest dry matter yield, respectively. The tiller number differed significantly in the first and second cuts, but there were not significant difference in the means of tiller number among the studied cultivars.
    Keywords: forage sorghum, Cultivars, plant density, cutting
  • S. Galeshi *, S. Farzaneh, A. Soltani Pages 65-79
    In order to examine drought tolerance of cotton genotypes at seedling growth stage, an experiment was conducted in greenhouse using 40 cotton genotypes and three drought levels (-1, -4 and -8 bars) in factorial arrangement with 3 replications and a randomized complete block design. Matric potentials were created based on soil moisture release curve. Percentage emergence, emergence rate, leaf number, leaf area, total dry weight (root and shoot) and root/ shoot ratio were evaluated as affected by metric potentials. Results showed that all traits, except root/ shoot ratio, were decreased with increase in drought stress. Among the measured traits, leaf area was more sensitive and decreased greatly. Drought stress increased root/ shoot ratio, so that the greatest values were obtained at-8 bar. Overall, the genotypes Bulgar 433, Tabeladila and N.O.200 at emergence stage and the genotypes Siokra, Barbadens, Bulgar 433 and Tabeladila at seedling growth stage were the most tolerant, while the genotypes Narabry and Sahel at emergence stage and Narabry, N.O. 259 and Delta pine at seedling growth stage were the most sensive genotypes.
    Keywords: cotton, genotypes, drought tolerance
  • B. Mansoori *, M.A. Pazhoumand Pages 81-92
    Common root and crown rot, mainly caused by the soil fungi, Bipolaris sorokiniana and Fusarium spp. is a serious problem in some wheat growing areas in Fars province, Iran. Resistance or tolerance is an important control strategy In a study conducted during 1995-1997, 114 advanced lines and cultivars of wheat (Triticum aestivum L.) were screened in a highly infested field at Bayza district, Fars province for reaction to the disease. Ten lines and cultivars showed considerable field resistance or tolerance. Among these, six yellow rust resistant/tolerant lines or cultivars were selected and compared for yield in a randomized complete block design with four replications established in a highly infested soil at Estahban (moderate ) and Ghir-Karzin (warm) regions of the province in 1997-98. Cultivar Marvdasht and line M-75-20 had the highest yields in the moderate and cultivar Chamran in the warm regions of the province (p=1 %). Based of these results, cv. Marvdasht is recommended to be planted in the infested fields of the moderate,- and cv. Chamran in the warm areas of the province.
    Keywords: Wheat, Cultivars, advanced lines, common root, crown rot, resistance
  • E. Farshadfar *, R. Mohammadi Pages 93-108

    Drought is the most important a biotic stress which play an important role in decreasing genetic variation and crop yield in the world. This investigation was carried out with complete series of substitution lines (lA, 2A, ... 7A IB, 2B, ...7B and ID, 2D, ... 7D) and T. aestivum cv. Sheynne and T aestivum cv. Chinese spring as donor and recipient parents, respectively received from Agricultural Research Institute, Hungarian Academy of Science, Martonvasar, to analyse genetic control of drought tolerance in Sheynne cultivar. Results showed genetic" variation among substitution lines: Genetic variation indicated genetic differences among chromosome locations. This made it easy to screen chromosomes having drought tolerance QTLs Substitution lines having chromosomes No. 6D, 2D and 5A showed maximum relative water content (RWC). Substitution lines having chromosomes No. 7A, 2A, 4D, 6D, 1D and 2B showed maximum drought tolerance index (DTI). Chromosomes No. 7 A, 2B, ID, 2D, 6D, 3D and 4D showed high multiple selection index (MSI) and MSI had significant high correlation with DTI and physiological indices including RWC and relative water loss (RWL). Results of genomic analysis in Sheynne cultivar indicated that D genome with 43.11 % selection efficiency based on MSI had the most influence on controlling drought tolerance. Results of cluster and discriminate analyses based on DTI and MSI indicated that chromosomes No. 7A, 4D, 6D and 2D are the most important cluster in controlling drought tolerance. Conclusion is that chromosomes No. 7A, 4D, 6D and 2D had the most drought tolerance QTLs in Sheynne cultivar.

    Keywords: Wheat, drought tolerance, genetic control, physiological indices, multiple selection index, substitution lines
  • M.A. Alizadeh * Pages 109-122

    The main purpose of this experiment was to evaluate the characteristics of seed samples of thirteen ecotypes of Medicago, Bromus and Agropyron in response to Fusarium solani and Fusarium oxysporum. Origin of seeds used in the experiment, was either Iran or other countries. The seed sample of each ecotype was exposed to two concentrations of spores of F. solani, F. oxysporum. (20 x 104 and 29 x 104 spores/ml for F.solani and 45 x 104 and 59x 104 spores/ml for F. oxysporum). The inoculated seeds of ecotypes were considered as treatments, and non-inoculated seeds as control. The main characteristics of the inoculated seeds including percent and speed of germination, length of root and shoot, and vigour index were compared with those of non-inoculated seed for each ecotype. The results showed significant differences among ecotypes and fungal species for all the measured characteristics. The effect of fungal treatment on germination speed was more than that of germination percentage.

    Keywords: Bromus, Agropyron, medicago, seed ecotype, Fusarium species, germination percent, germination speed, seed vigour index
  • H. Dehghani *, M. Torabi, M. Moghadam, M. R. Ghanadha Pages 123-138
    Dialer crosses have been used in genetic research to determine the inheritance of important traits among a set of genotypes and to identify superior parents for hybrid or cultivars development. Genetic control of infection type of stripe ruts was studied in a half-diallel design using six wheat cultivars, Tiritea (a susceptible check), Tancred, Kotare, Otane, Karamu and Briscard. These cultivars and their 15FlS. were evaluated by three stripe rust path types 7EI8A-, 38EOA + and 134E134A +. For each pathotype a randomized complete block design with three replications was conducted with 21treatments. The biplot method was arranged by the first two principal component (PCs). Analysis of variance showed significant differences between 21 treatments for infection type. Changing the path types caused reversal of the domillance in most of the crosses. Briscard for the path types 38EOA+and 134E134A+, and Kotare for the pathotype 7E18A- had the highest GCA effects for infection type, so they can be used in breeding programs for development of resistant cultivars to stripe rust. The highest negative SCA was observed in crosses of Kotare x Karamu for 7EI8A-, Tiritea x Otane for 38EOA+ and Briscard x Kotare for 134E134A+. These SCA values indicate the presence of dominance for the lower infection type. The results indicated that infection type, as a component of resistance is under genetic control and seiection for this character would be effective in wheat breeding programs.
    Keywords: Wheat, stripe rust, infection type, biplot, General combining ability, Specific combining ability, principal component
  • R. Choukan *, A. Hosseinzadeh, M. R. Ghanadha, M. R. Taleei, S.A. Mohammadi Pages 139-157

    Information on germplasm diversity and relationships among elite materials is fundamentally important in crop improvement programs and especially will increase the efficiency of procedures used in hybrid breeding programs. In order to assess the possibility of grouping the maize inbred lines in maize breeding program, 52 inbreeds were evaluated for 40 morphological traits using randomized complete block design in three replications for two years(2002- 3) in experimental field of the Seed and Plant Improvement Institute, Karaj, Iran. According to the analysis of variance, constancy and broad-sense heritability, 25 traits were selected for grouping the lines. Cluster analysis. based on standardized morphological data assigned the lines in four groups. According to step wise discrirnnant analysis, among the 25 traits, the most important ones were ear conicalness index, pedancul length out of flag leaf, kernel rows, length and area of flag leaf. The first seven principle components(PC) accounted for 83.5% of total variance. In the first PC, pedancul and ear shape were the most important, while, the second PC, described variations in ear diameter and kernel shape. The cluster analysis distinguished four clusters with seven PC clusters. The grouping of lines using these PCs, was in good agreement with morphological data. Some lines located in different groups, comparing the first groups. Concerning the independence of each PC, this grouping can be considered as a primary grouping for maize inbred lines.

    Keywords: Maize, morphological traits, Principal component analysis, Discriminant analysis